انجمن‌ها

بسیار عالی بود و استفاده کردیم .

استفاده دیگری که در شرکت ما میشود این است که برای برآورد بودجه خرید درخواستهای خرید را میتوانیم با این روش قیمت گذاری کنیم (البته اضافه کنم که درخواست خرید را باید در یک رسید فراخوانی کرد تا این امر امکان پذیر باشد)

البته موضوع دیگری که میتوان در این زمینه بصورت پیشنهاد مطرح نمود این است که در بسیاری از مواقع مدیران شرکت (مدیرعامل یا مدیر مالی یا مدیر فروش) میخواهند بدانند که بهای موجودی انبار محصول یا کالاهای تجاریشان به قیمت فروش چقدر است.

خلاصه اگر بشود موجودی که در سیستم فروش دارای تعرفه است را قیمت گذاری نمود بسیار جالب بود.

سلام

استخراج بها از تعرفه و درج آن در گزارش مورد بحث (یا همانطور که پیش از این فرموده بودید، موجودی انبار به بهای فروش) مدتی است که در فهرست کارهای ما قرار دارد. حقیقت اینکه در نسخه‌های 302 و 303 هم به آن پرداختیم ولی انجام نشد - کار دشواری است. به هر حال هنوز در امکاناتی که قرار است به سیستم اضافه شوند درج شده است و به امید خدا در یکی از نسخه‌های بعدی انجام خواهد شد.

ارادت

سعادت جان مثل همیشه کامل و عالی بود.
فقط من صورت سوال را متوجه نشدم:
*مثلا پیش بینی شده که سربار تولید مربوط به مواد بر اساس 20 درصد مواد مستقیم تخصیص می یابد.*
در صورت امکان توضیح مختصری در مورد این جمله بفرمایید. پیشاپیش سپاسگزارم.

با سلام.
پوزش بابت تاخیر در جواب به دلیل مرخصی ،و تشکر از نکته سنجی شما،
همانطور که میدانیم برای بدست آوردن بهای تمام شده ،ما نیازمند آن هستیم که مواد مستقیم، سربار تولیدو دستمزد مستقیم را داشته باشیم، بهای موجودی مواد مستقیم با توجه به روش تعیین بها که  قبلا مشخص شده به راحتی در دسترس است ، و طبق قاعده، 100 درصد مواد جذب تولید میشود. اما سربار و دستمزد مستقیم بطور کامل جذب تولید نمیشود و با توجه به پیش بینی که قبلا انجام شده مبنایی را برای تسهیم این اقلام در نظر میگیرند. که هر شرکت و واحد تولیدی مبنای تسهیم خاص خود را با توجه به شرایط   کاری خود دارد مثلا جایی میزان ساعت  روشن بودن دستگاهها در کارخانه را مبنای تسهیم ، جایی دیگر  میزان ساعت کاری پرسنل خط تولید را مبنای تسهیم جایی دیگر از واحدی به عنوان نفر ساعت استفاده میکنند، جایی دیگر میزان تولید ، جایی دیگر متراژ واحد تولیدی ، جای دیگر میزان برق مصرفی و...... که تصمیم گیری در مورد مبنای تسهیم کاری است که ملاحظات خاص خود را میطلبد.  از این حیث می باشد که ما با مفاهیمی همچون سربار پیش بینی شده، معادل آحاد تولید، سربار جذب شده ، نرخ سربار، ومبنای تسهیم مواجه میشویم که داستان خاص خود را دارد و در این مجال نمیگنجد..به هر حال در مثال ذکر شده سربار تولید شامل موارد زیادی میباشد مثلا برق مصرفی ،بیمه کارخانه و.....یکی از موارد مهم نیز مربوط به مواد می باشد. یعنی سربار تولید مربوط به مواد که شامل جابه جایی مواد ، انبار داری و... می باشد، حال ما در نظر داریم با توجه به مبنای تسهیم این سربار را به مقدار لازم جذب تولید کنیم.نرخ تسهیم ما هم با توجه به پیش بینی که قبلا انجام شده 20 درصد محاسبه شده که این درصد از تقسیم سربار پییش بینی شده بر مبنای تسهیم به دست می آید.

اگر سوالی هست در خدمتیم استاد.

سعادت جان، توضیحاتت عالی بود، ولی من همچنان متوجه نشدم.

در جدولی که شما کشیده اید، ستون اول، همان مواد مستقیم است، که به قول شما 100% جذب می شود. قبول!
ستون دوم، سربار تولید است. که به گفته شما، شامل جابه جایی مواد ، انبار داری و... می باشد. خوب این موارد، چه ارتباطی با مواد مستقیم دارند؟ شما برای محاسبه ستون دوم، درصدی از ستون اول را محاسبه کرده اید (در اینجا 20%) در حالی که به نظر می رسد بین سربار و مواد مستقیم، چنین رابطه ای وجود ندارد.

ممنون می شوم اگر مساله را کمی باز کنید تا قضیه کمی برایم روشن شود.

با تشکر از شما ،
قبل از اینکه پاسخی در حد دانش محدود خود بدهم لاز م است یک پیش زمینه از جزوهایی که در کلاس حسابداری صنعتی نوشتم را خدمتان عارض شوم.
در مورد سربار تولید استاد بنده که استاد مجربی هم از قضا بودند چنین فرمودند که : هزینه های مواد و دستمزد مستقیم بسادگی قابل محاسبه می باشند بطوری که با اتمام تولید یک محصول ، میزان مواد مصرف شده و دستمزد بسادگی قابل شناسایی است ولیکن هزینه های سربار بدین صورت نیست یعنی به راحتی قابل شناسایی نیست لذا در محاسبه قیمت تمام شده محصولات هزینهای مواد مستقیم ودستمزد بصورت واقعی و سربار بصورت بردآوردی محاسبه میشود،

ذکر چند نکته نیز خالی از لطف نیست که:
بهای اولیه: مواد + دستمزد
بهای تولید: بهای اولیه+ سربار
قیمت فروش: بهای تولید + سود
.....
با پیش زمینه بالا ، حال نیازمند آن هستیم که بدانیم کلا چه روشهایی برای محاسبه بهای تمام شده محصولات موجود است
روش های آکادمیک ، شامل روشها ی زیرمی باشد.
1-سیستم هزینه یابی واقعی: در این روش کلیه هزینه های تولید بصورت واقعی ثبت و در قیمت تمام شده منظور میشود که این روش برای طرح هایی که بیش از یک دوره مالی تکمیل آنها طول میکشد کاربرد دارد.
2- سیستم هزینه یابی نرمال : در این روش هزینه مواد و دستمزد بصورت واقعی و لی هزینه سربار بصورت بر آوردی ( با استفاده از نرخ جذب سربار) انجام میگردد.روش متداول اغلب صنایع این روش است و ما در مثال خود به این روش استناد کردیم.
3- سیستم هزینه یابی استاندارد: در این روش معمولا قبل از تولید محصول بهای تمام شده بر آورد ومحاسبه میشود.
به عبارتی دیگر کلیه هزینه های تولید شامل مواد، دستمزد، سربار بصورت بودجه شده یا از پیش تعیین شده می باشد. این روش عمدتا در صنایع بزرگ استفاده میشود (کمتر مشاهده شده است)
اما روش متعارف که بحث ما نیز هست همان روش دوم است که ما نیاز مند آن هستیم که سربار را از قبل با توجه به سالهای قبل یا ملاحظات دیگری پیش بینی کنیم. وبر این اساس نرخ جذب سربار را محاسبه کرده تا با توجه به آن سربار جذب شده به دست آید. یعنی این سربار جذب شده در بهای تمام شده ما دخیل است نه سربار واقعی که بعدا مشخص میشود
حال امکان دارد بین سربار جذب شده و سربار واقعی اختلافی نیز باشد که باید بررسی شود آیا این انحراف مساعد است یا نامساعد که خود نشان دهنده چند عامل است، یا انحراف در هزینه یا انحراف در ظرفیت بلا استفاده که موضوع بحث ما نیست اگر نیاز شد در مبحثی دیگر می توان به آن پرداخت ، در کل با سربار واقعی زمانی سرو کار داریم که بخواهیم انحرافات را که در تصمیم گیری های آتی ما بی تاثیر نیست را بدست آوریم،
هدف ما سربار جذب شده است برای آن هم نیازمند مبنای تسهییم میباشیم، در شرکت مورد مثال ما مبنای تسهیم واقعی ما مواد اولیه است
با توجه به فرمول زیر سربار جذب شده بدست می آید
سربار جذب شده= نرخ جذب سربار * مبنای تسهیم واقعی
نرخ جذب سربار20 درصد و مبنای تسهیم واقعی همان مواد اولیه می باشد.
......................
اگر موضوعی مبهم وجود دارد در خدمتم.
......
در مثال بالا ما یک قدم تا بدست آوردن بهای تمام شده فاصله داریم یعنی مواد اولیه + سربار فقط دستمزد مستقیم باقی مانده است تا بهای تمام شده آن تکمیل شود،
جناب مولایی با توجه به تجربیات بالای شما در مواجهه با شرکتهای بزرگ آیا میتوان در سطرهای آزاد دستمزد مستقیم را لحاظ نمود و در یک ستون در کنار این موارد اضافه نمود تا باجمع این سه سطر بهای تمام شده محاسبه شود، یا نیازمند ملاحظات دیگری است که در حسابداری لحاظ میشود؟

پیگیری ها و توضیحات کامل شما، واقعا جای تقدیر داره.

بنده جواب سوال خود را گرفتم. مشکل بنده، همان *مبنای تسهیم واقعی* بود. که در این مثال مواد اولیه است. ولی ممکن است در سناریویی دیگر از مبناهای دیگری هم استفاده کنیم. درست است؟

در مورد بحث بهای تمام شده هم به نظر بنده، داده های در اختیار ما برای محاسبه بهای تمام شده، نیازمند تحلیل هستند. یکی از این موارد تحلیل هم، بحث جذب سربار است. در هر حالت این تحلیل را بعضا در نرم افزار اکسل انجام می دهند. آنچه مسلم است، مجموعه نرم افزارهای مالی نوسا، قابلیت تغذیه بهای تمام شده را دارا است. ولی استخراج بهای تمام شده، بدون انجام تحلیل های لازم، به نظرم کار درستی نیست.

البته بنده اطلاعات بسیار ناقص و کمی در این زمینه دارم و بیشتر از سر علاقه پیگیر موضوع هستم.