انجمن‌ها

سلام

در ارائه هر شعاری (مثل استفاده از تفصیلی در زمان تکرار حساب‌ها) باید مراقب باشیم که دچار شعارزدگی نشویم. مورد که شما (به درستی) اشاره فرمودید یکی از مواردی است که این مفهوم را به صورت روشن و آموزنده‌ای برای ما تصویر می‌کند. در خلال یک مثال توضیح می‌دهم:

فرض کنیم شما در حساب‌ها تعداد زیادی (فرض می‌کنیم چند ده) حساب برای بهای تمام شده داشته باشید. مطابق شعار مزبور احتمالا بهتر است که از تفصیلی‌ها برای تفکیک این حساب‌ها استفاده شود. پس یک حساب بهای تمام شده با تعدادی تفصیلی خواهیم داشت. در مقابل ممکن است تعداد زیادی کالا (احتمالا چند هزار) داشته باشید. یک تصور ساده‌سازی شده این است که هر کالا را به یکی از تفصیلی‌هایی که قبلا گفتیم متصل فرمایید. این یک ارتباط چندهزار به چند ده تولید می‌کند. اما در این وضعیت تفکیک انبارها را از دست خواهیم داد (اگر از یک کالا در انبارهای مختلف موجودی داشته باشیم) - همچنین ممکن است ترکیب‌های متفاوتی از حساب و تفصیلی‌ها را نیاز داشته باشید که آن هم از دست خواهد رفت.

در مقابل اگر به جای اینکه برای هر کالا یک تفصیلی تعیین کنید، برای هر کالا از یک الگوی عملیات مالی استفاده نمایید چه می‌شود. به تعداد مورد نیاز الگوی عملیات مالی تعریف می‌کنید - تفکیک دلخواهی از حساب و تفصیلی‌ها را خواهید داشت + تفکیک انبارها میسر است + نحوه تعیین طرف حساب‌ها مشخص است + ... ضمن اینکه در تعریف کالاها تفاوت معنی‌داری در میزان فعالیت کاربر ایجاد نخواهد شد: به جای انتخاب تفصیلی (مطابق نظر شما)، الگوی عملیات انتخاب می‌شود. به این ترتیب تفکیک تفصیلی‌ها در کل سیستم به صورت دلخواه میسر است و "حتما" نیازی به تفصیلی کالا نخواهیم داشت (وجود تفصیلی کالا ممکن است کاربر را بیشتر سردرگم نماید).

دلیل این وضعیت یک به یک نبودن تفصیلی‌های موجود در حساب‌ها با کالاها است که در این مثال شامل اقلام نیم‌ساخته (و حتی شاید مواد اولیه نیز) می‌شود. این با وضعیتی که در فروش داریم متفاوت است. این تحلیل در فروش نتایج دیگری بدست می‌دهد: الگوها باید ساده‌تر باشند و طرف حساب‌ها بیشتر با توجه به ملاحظات فروش تعریف می‌شوند. از آنجا که طراحی و تولید هر دو سیستم توسط یک تیم انجام شده است، از شما درخواست می‌کنیم که راه‌حل مبتنی بر الگوهای عملیات مالی را بررسی و آزمایش بفرمایید - راهکار دستی لازم نیست.

ارادت